همه ما به عشق محتاجیم.عشق به اندازه ی خوردن آشامیدن و خوابیدن بخشی از سرشت انسان است.گاهی در تنهایی به غروبی زیبا مینگریم و می اندیشیم: این زیبایی چه اهمیتی دارد؟وقتی کسی نیست که با ما به نظاره ی آن بنشیند.
در چنین مواقعی باید از خود بپرسیم:چند بار کسی از ما عشق خواسته است و ما روی برگردانده ایم؟چند بار تا کنون هراسان شده ایم که به کسی نزدیک شویم و با اطمینان به او بگوییم که دوستش داریم؟
« از تنهایی احتراز کن.تنهایی مانند اعتیاد و خطرناک ترین مخدر است.اگر غروب دیگر برایت معنایی ندارد فروتنی پیشه کن و به دنبال عشق برو.و بدان چونان دیگر موهبت های معنوی هرچه بخشنده تر باشی بیشتر بهره مند خواهی شد.»
(مکتوب)
تو پی کدوم امید اینجوری صفحه ات رو خط خطی میکنی ؟ از عشق دم میزنی گویا که غافلی آرام سایه ای در قفای توست. اشتباه نکن.
همین ؟ به هر حال ممنون. روزهات مثل روزهای من سیاه نباشه.